آخرين روز آبان است و آسمان رشت سخت باراني . قرارم با سردبير شيراز ساعت 5 بعداظهر است و فقط چند دقيقه وقت دارم تا خود را از خيابان رشت به ساختمان حوزه هنري برسانم كه خوشبختانه نزديكي رشت به شيراز (حوزه هنري) به داد من رسيد.
اتاق تحريريه فصلنامه «شيراز» در طبقه سوم ساختمان حوزه هنري محل ديدار من با سردبير اين فصلنامه يعني موسي بيدج است .به محض ورود به اتاق او را بسيار گرم وصميمي مي بينم.گويي از قبل مرا مي شناخته است.
موسي بيدج در سال 1335 در گيلان غرب متولد شده و از كودكي در تهران به سر مي برد. وي داراي مدرك كارشناسي ارشد در رشته ادبيات عرب است و يكي از پايه گذاران مجله شعرحوزه هنري.
بيدج اين روزها به غير از تدريس ترجمه تخصصي ادبيات عرب، سردبيري فصلنامه «شيراز» را هم به عهده دارد.آنچه مي خوانيد حاصل گفت و گوي يك ساعته با بيدج درباره مجله شيراز است.
* اصلا چطور شد كه نام «شيراز» را براي نشريه انتخاب كرديد، با توجه به نوع مخاطبانتان كه خارج از مرز هستند؟
نام شيراز به دو دليل انتخاب شده است. اول اينكه چون شيراز موطن شعر و ادب ايران است در واقع با شنيدن اين نام ياد بزرگان شعر مي افتيم. البته به غير از سعدي و حافظ خيليهاي ديگر هم هستند حتي «سيبويه» مؤسس قواعد عرب دريكي از كوچههاي قديمي شيراز آرميده است. دوم نام شيراز در ادبيات عرب مدينه فاضله است.
اهداف و سرفصل هاي اوليه براي انتشار شيراز چه مواردي است؟
هدف نشريه را ميتوان در جواب سؤال بعضي از شعراي عرب توضيح داد آنها از ما ميپرسيدند كه ادبيات نوين داريد؟ ادبيات امروز ايران چه سير و سلوكي دارد؟ آنها با ادبيات ما آشنا نبودند و نيستند.
ما سعي ميكنيم چشم اندازي ولو مختصر ارائه دهيم. البته خيلي دلم ميخواست فصلنامه شيراز را ماهنامه در ميآورديم ولي امكانات مالي و فني نداريم. به هر حال ما سعي خود را كردهايم تا ادبيات ايران را معرفي كنيم.
*شيراز بيشتر به چه محتوايي ميپردازد؟
فصلنامه شيراز ادبيات انساني را رواج ميدهد. انديشههاي انساني كه لباس زيبايي شناختي پوشيدهاند.
“انديشه” و”زيبايي” نياز بشر است و اين دوعامل از دير باز در جان ايرانيها به وديعه گذاشته شده است. شيراز سعي ميكند اينها رابيان كند.
* در معرفي فرهنگ ايراني به ارزش هاي خاصي تاكيد داريد ؟
رسالتما فراگير و ملي است و قاعدهاي نداريم كه جايي يا موضوع خاصي را معرفي كنيم، بلكه ادبيات ملي ايران را كه بازتابنده تمام دل مشغوليهاي انساني ايرانيان است ترجمه ميكينم.
* در حال حاضر جايگاه شيراز از نظر مخاطبان شما كه عرب زبان هستند چگونه است؟
درباره بازخورد مجله به طور قاطع نميتوانيم سخن بگوئيم ولي (اگر مشت نمونه خروار باشد) بر اساس نظر تعدادي ازنويسندگان و شاعران عرب دريافتيم كه شيراز توانسته است بخشي از بار وظيفه معرفي ادبيات نوين ايران را به دوش بگيرد.
در حقيقت صحنه كاملاً خالي است، يعني هيچگاه نه قبل از انقلاب و نه پس از انقلاب به طور برنامهريزي شده به ترجمه ادبيات نپرداختهايم و اين موضوع سؤالاتي را براي شاعران عرب پيش آورده است. به اين معنا كه آنها ميپرسيدند شما ادبيات نوين داريد؟ مجله شيراز سعي ميكند كه به طور «مختصر» به اين سؤال «مفصل» جواب بدهد.
* آيا توزيع شيراز منحصر به خارج از كشور است يا اينكه در داخل كشور هم توزيع ميشود؟
در مرامنامه شيراز آنچه پيشبيني شده براي خارج ازكشور است و در داخل كشور توزيع نداريم با اين حال ممكن است كساني هم بتوانند در ايران مجله را به دست بياورند از جمله:
- دانشگاهها و مراكز فرهنگي واساتيد عرب.
- شاعران ونويسندگاني كه ترجمه اثرشان در مجله به چاپ رسيده است.در آينده گروه ديگري شامل دانشجويان ادبيات عرب هم در اين گروهها خواهند گنجيد.
* با توجه به اينكه مخاطبان شما در خارج از كشور به سر مي برند ، آنها را چگونه رصد مي كنيد؟
به چند نوع عمل ميكنيم: اول اينكه براي دانشگاهها و مراكز جهان عرب البته تاجايي كه امكانپذير باشد، ارسال ميكنيم.
دوم: به افرادي كه علاقمند هستند (شاعران و نويسندگان جهان عرب)
سوم: نسخههايي را نيز به رايزنيهاي ايران در كشورهاي عربي ميدهيم تا آنها توزيع كنند.
* شما در صحبت هايتان به آرامگاه سيبويه در شيراز اشاره كرديد. آيا شعرا و اديبان عرب از وجود مزار چنين بزرگاني مانند سيبويه خبر دارند؟ شما نميتوانيد از طريق مجله شيراز اين موارد را معرفي كنيد؟
البته بسياري از هموطنان خودمان هم از اين موضوع خبرندارند. به نظر بنده هم كار خوبي است كه در هر شماره يكي از بزرگان را معرفي كنيم.
* شيراز در چند كشور توزيع ميشود؟
هدف تمام كشورهاي عرب زبان هستند.
* شماره آخر (شماره 8) را كه البته ظاهراً هنوز توزيع نشده است به شعر اختصاص داده ايد. كمي درباره اين شماره توضيح دهيد.
روي جلد اين شماره نوشتهايم «ويژه شعر» در اين شماره به طلايه داران شعر معاصر پرداختهايم و دريغ ديديم دربارة شهريار و پروين اعتصامي چيزي نياوريم. به هر حال شهريار چون ترجمه نشده و در ترجمه حق كلامش ادامه نميشود براي مخاطب عرب هنوز نا آشناست. پروين هم به دليل اينكه ديوان شعرش در كويت منتشر شده است در اين شماره به او هم پرداختهايم.
ترجمه ديوان پروين از نظر شما ترجمه خوبي است؟
ديوان پروين را آقاي سمير ارشدي ترجمه كرده است.از مترجم بودن ايشان مطمئن هستيم ولي بايد ديد شعر پروين چقدر به ترجمه تن مي دهد؟ در ترجمه چه بسا شعرهايي متوسط به شعرهايي عالي تبديل ميشوند البته عكس اين موضوع هم گاهي صادق است.
در عرصة ترجمه متون ادبي آيا به همان اندازه كه ما از اعراب ترجمه مي كنيم آنها هم متون ما را ترجمه مي كنند؟
شكي نيست كه ترجمه عربي به فارسي چندين برابر است. من خودم در يك پژوهش كه درباره كتابهاي ادبي ترجمه شده چهل سال اخير در ايران انجام دادهام به نتيجه آماري جالبي رسيدم . حدود 120 كتاب ادبيات داستاني، بيش از 70 كتاب شعر امروز و حدود 30 كتاب نقد ونمايشنامه و تاريخ از ادبيات عربي در ايران منتشر شده است.
در مقابل ما حتي 10 درصد اين ارقام ترجمه فارسي به عربي نداريم.
پس در پاسخ اين سؤال بايد بگوئيم كه علاقمندان ايراني به شعر و داستان امروز جهان با طلايه داران ادبيات نوين عرب آشنا هستند ولي در مقابل آنها با نامهايي از ادبيات معاصر ما كمتر آشنا هستند.
البته اعراب ادبيات كلاسيك ما را ميشناسند و ديوان حافظ، شاهنامه، اشعار سعدي، عطار و خيام را ترجمه كردهاند.
* به نظر شما انتشار نامنظم شيراز باعث سردرگمي مخاطبان آن نمي شود؟
انتشار شيراز اصولاً به صورت فصلنامه است. اگر هم به دلايلي سروقت منتشر نميشود جزء سياستهاي شيراز نيست گاهي هم به به دلايل فني انتشار به تأخير ميافتد گاهي دلايل مالي.
* مشكلاتي كه در بخشهاي مختلف توليد محتوا و توزيع با آنها برخورد ميكنيد كدامند؟
گاهي مشكل توليد داريم چون به زبان عربي كار ميكنيم و مترجمان خوب فارسي به عربي زياد نيستند. گاهي هم مشكلات مالي باعث توقف روند توليد ميشود كه البته در شمارههاي قبل اين مشكل بيشتر پيش ميآمد.
يعني گاهي مدتها پس ازانتشار نميتوانستيم حقوق دستاندركاران شيراز را بپردازيم ولي در حال حاضر اين مشكلات بسيار كمتر پيش ميآيد.
*آيا دولتي بودن شيراز تأثيري در توليد محتوا دارد؟
خطوط قرمز ما دو مورد است، متني كه با ايران و اسلام تعارض نداشته باشد، و دوم اگرارزشمند و مناسب ترجمه باشد، قابل چاپ است. بودجه فرهنگي دولتي است اما عمل خصوصي و حرفهاي است.
* گفته بوديد شيراز را اينترتي ميكنيد اين اتفاق كي ميافتد؟
در آستانه اينترنتي شدن هستيم ميخواهيم با كلامي حقيقي وارد فضايي مجازي شويم.
الآن اينترنت وجود دارد ماچرا به شيوههاي قبل از اينترنت عمل كنيم (وقتي هواپيما هست قطار چرا)
*شيراز ويژهنامه هم دارد؟
ما ويژهنامه نداريم و مثل روزنامهها عمل نميكنيم. كار ما خيلي به زمان ربطي ندارد و كهنگي نميپذيرد. حتي بسياري از مخاطبان عرب زبان ما شيراز را مجله نميدانند بلكه آن را به عنوان يك مرجع ميشناسند كه بايد در كتابخانه نگهداري شود. خلاصه ما حرفي از جنس زمان ميگوئيم.
برنامه هاي براي شمارههاي آينده مشخص است؟
ما در 3 شماره گذشته سعي كرديم تاريخچه ادبيات داستاني ايران را بازگو كنيم در شماره 8 و دو شماره آينده ايستگاههاي مهم شعر ايران را معرفي ميكنيم.
* اين روزها گويا تدريس ادبيات عربي هم داريد؟
بله يك كارگاه ترجمه را به طور تخصصي برپا كردهايم و هنرجويان عموماً كارشناس ارشد زبان عربي هستند. يك كلاس مباني ترجمه و ادبيات عرب هم برگزار ميشود كه هنر جويان آن فارغالتحصيلان كارشناسي عرب هستند.