كريم جواد
ترجمه: محمد الامين
دستگير گرداب كه باشي و يا دچار امواج نا اميدي غرق در شنزار هاي گذشته خويش هنگام كه مرگ را نظاره مي كني و ز ندگي يي كه دسته دسته از كنارت مي گذرد آنجا هميشه كسي است. كه از سمتي ديگر طناب به سويت مي افكند و قايقي فرسوده اما او در لحظه واپسين دستهايش را برايت دراز مي كند از چنگ گرداب نجاتت مي دهد تو را در آغوش مي گيرد و چشمهايت را مي بوسد سپس بار ديگر تو را به ته گرداب مي افكند و با چشمهايي اشك آلود پنهان مي شود