عبد القادر الجنابی در سال 1944 در بغداد دیده به جهان گشود . در دهه ی شصت میلادی شعر شاعران سیاه پوست امریکایی را به عربی ترجمه و در روزنامه ها و مجلات معتبر ادبی منتشر کرد .
الجنابی در سال 1970 به انگلستان سفر کرد و پس از دو سال اقامت در لندن به پاریس رفت و در آن جا مقیم گشت . در ادامه ی تلاش های فرهنگی اش سردبیری مجله های متعددی را به زبان های عربی ، فرانسوی و انگلیسی به عهده گرفت . در زمینه ترجمه نیز شعرهای بودلر ، سلان و رنه شار را به عربی برگرداند ، و اخیراً دائرة المعارف شاعران سورئال جهان را به عربی ترجمه و منتشر کرده است . او سردبیر بخش فرهنگى پایگاه خبرى "ایلاف" است .
نام برخی از مجموعه شعرهای وی چنین است : فضای آزاد زبان ، چه گونه به تو باز گردم ... واین اثر تیشه ی توست ، شکار از پا افتاده ، مردگانی را که باید کشت ، چیزی از این قبیل و THE NILE OF SURREALISM.
چه زيباست كه مغز دچار شكست شود چنان كه شكست در ساختار زبان
صداي گردش قلم گويي ناله ي انديشه اي است له شده در زير تيغش.
هر شبي را احساسي است، سهمي از روياي آن شب.
متوجه نشدم كه هم چنان در حال نوشتن هستم و چراغ خاموش شده است بر گداخته هاي آب
از دستي پنهان بر بالاي سرِ ما، فرو مي ريزند انديشه هاي دروني مان.
ابرها چه هنگام خواهند دانست كه باران را در بر گرفته اند؟
بارها تا بالكن در پي پاسخ هاي گريزان رفته ام، نگاهم به خيابان افتاده است، تاريك بود و آفريقايي هاي بي دندان از آن گذر مي كردند.
گنگ است، انگشتانش با صداي بلند سخن مي گويند.
پرسه زدن در شب، چهره ي گداي درون مان را فاش مي كند.
شعر آفريده ي هستي دريده ي ماست، زاده مي شود بي هيچ آميزشي.
گرما تشنگي يخ است، دود عرق آتش.
قيامت: ميوه هايي كه درخت سر بر مي آورد از آن ها.