بهمن ساكی
بي شك شعر عراق را مي توان آغاز گر شعر نو جهان عرب دانست . شعر نو عراق در سال 1947 با شاعران توانمندي چون بدرالشاكرالسياب ، نازك الملائكه و عبدالوهاب البياتي توانست به تجديد حيات شعري خود و جهان عرب در دنياي معاصر برآيد .
حركتي كه با نازك الملائكه و بدرالشاكرالسياب آغاز شده بود در ادامه شكل گيري و قوام خود با اقبال شاعران بزرگي از ديگر كشورها همراه شد ، صلاح عبدالصبور از مصر ، نزارقباني از سوريه ، يوسف الخال و ادونيس از لبنان ، فدوي طوقان و معين بسيسو از فلسطين . عبدالوهاب البياتي شاعر نامدار عرب ، اگرچه آغاز گر دگر گوني و تحول شعر عرب در كنار گذاشتن قالب و سنت هاي شعر نبوده است اما در توسع بخشيدن به ظرفيت هاي شعر عرب در حيطه بيان و معاني و به كارگيري ظرافت هاي اساطيری به شكل معاصر آنها پيشرو شاعران عرب محسوب مي شود .
شعر البياتي همچون شعر طيف دامنه داري از شاعران عرب غالباً شعري غمگين ، عاطفي ، ستيزه جو و آرمان گرايانه است .
او در شعر خود آرزو مند تحقق ارمان خود است اما آنها را محصور در جباريتي مي بيند كه تاريخش را قاطعانه رغم زده است و از سرانجام اين تراژدي نيز اعلام آگاهي مي كند .
دروازه ابد بسته ست
در اينجا هيچكس نيست
كه از ژرفاي دل بخندد
جسد را مار و كژدم مي گزد
((آن كه مي آيد و نمي آيد))
آه چه دوري اي وطن / همچون رويارويي از پنجره ترن ترا مي بينم در خواب
نخلستانهاي تو در مه سپيده دمان مرا بيدار مي كند :
آيا اين تويي اي سرنوشت من!
كه در پي تو ارابه ها و مردگان در تكاپويند
و براي ما در راه دام مي گسترند و لبخند ها را به سرقت مي برند
و اين بيشه ها را غرق در تيرگي مي كنند / گنجشك هايي به آشيان
و تو با بيل مي كوبي / بر دروازه سپيده دم
تا در مهمان خانه هاي اين شهر كه خود مرده و بهارش نيز مرده
گور مرا حفر كني .
منتقدان البياتي و بلند الحيدري را شاعران واقع گراي سوسياليست عرب مي دانند . البياتي در سال 1954 به علت تمايلات سوسياليستي از وطن آواره شد و حكومت وقت عراق در سال 1963 شناسنامه و گذرنامه عراقي او را باطل كرد .
او نيمي از عمر خود را در تبعيد گذرانيد اما اين اقبال را داشت كه بتواند آثار خود را در ديگر نقاط جهان عرب مانند لبنان و مصر به چاپ برساند .
آثار او همچنين به زبانهاي فارسي ، اينگليسي ، فرانسوي ، اسپانيايي ، روسي و چيني ترجمه شده است .
البياتي در مورد سرچشمه هاي شعر خود مي نويسد : ((من روابط صميمانه اي بين سرچشمه هاي كودكي و شعر خود برقرار كرده ام . شعر من نيرو و جاذبه خود را از اين سرچشمه ها مي گيرد .
خاطرات كودكي گاه ممكن است جامه تصاوير ديگري در كودكي ديگر ، يا كودكي مكان و زمان ديگري در بر كند و بعدي اسطوره اي بر خود بگيرد و اين احساس را بوجود بياورد كه گويي در شعر ها و زمانهاي گوناگوني زندگي كرده بودم .))
البياتي در سال 1957 كتاب " پل الوار ، سرود خوان عشق و آزادي " نوشته كلود روا و در 1959" آراگون ، شاعر مقاومت " نوشته مالكم كاولي را با همكاري احمد مرسي به عربي ترجمه كرد .
منتقدان عرب و غير عرب بسياري به نقد و برسي آثار عبدالوهاب البياتي پرداختند . از جمله اين آثار :
1954 " عبدالوهاب البياتي و شعر جديد عراق " / دكتر احسان عباس / چاپ بيروت
1958 " عبدالوهاب البياتي پدر شعر نو " / مجموعه مقالات / همراه با مقالاتي از دكتر علي الراعي ، عبدالرحمن الشرقاوي ، نهاد التكرلي و . . . .
1958 " البياتي شاعر پيكار و انسانيت " / دانش نامه خانم ((نورس كم نقش)) در دانشگاه سوريه
1962 " عبدالوهاب البياتي شاعر و مبارز " / پايان نامه دانشگاهي قاسم نسيموف در دانشگاه تاجيكستان
1962 " عبدالوهاب البياتي زندگي و آثار " / دانش نامه خانم الميرا علي زاده در دانشگاه باكو
1966 مجموعه مقالاتي در كتاب " رنج انسان معاصر در شعر البياتي " / چاپ قاهره با مقالاتي از ناظم حكمت ، دكتر كارل بتراجك ، محمود امين الطالم ، نزار قباني . . . .
همچنين در سال 1963 اوسپنسكي ، آهنگ ساز روس با الهام از " پانزده شعر از وين " از مجموعه " واژه هايي كه نمي ميرند " آهنگ هايي تحت عنوان " رويارويي ميهن " ساخت و همچنين اين شعر ها توسط بانوي آوازه خوان لنينگراد خوانده شد .
البياتي چندي پيش از مرگش ( در 13مرداد 73 ) به ايران سفر كرده بود . علاقه البياتي و عشق او به ايران در كتاب شعر " ماه شيراز " و نمايشنامه " محاكمه در نيشابور " به چشم مي آيد .
از البياتي آثاري در مجموعه هاي مستقل و گزينه هاي اشعار به فارسي ترجمه شده است كه از جمله مي توان به " شعرهاي تبعيد " و " چشمان سگان مرده " به ترجمه عدنان غريفي ، " آوازهاي سندباد " به ترجمه دكتر شفيعي كدكني به همراه مقدمه نسبتاً جامع در مورد شعر البياتي و كتاب " آوازه خوان خون " در كنار شعرهاي محمد درويش و محمد الفيتوري به ترجمه يوسف عزيزي بني طرف اشاره كرد .
برخي از آثار عبدالوهاب البياتي عبارتند از :
فرشتگان و شيطان / 1950 / بيروت
ابريق هاي شكسته / 1954 / بغداد نامه به ناظم حكمت و اشعار ديگر / 1956 / بيروت
شكوه كودكان و زيتون را باد / 1956 / قاهره
شعرهاي تبعيد / 1957 / چاپ قاهره
بيست شعر از برلن / 1959 / بغداد ، واژه هايي كه نمي ميرند / 1960 / بيروت
راه آزادي / 1962 / مسكو ( به زبان فارسي )
آتش و كلمات / 1964 / بيروت ، الاشعار / 1956 / قاهره
دفتر فقر و انقلاب / 1965 / بيروت ، آن كه مي آيد و نمي آيد / 1966 / بيروت
مرگ در زندگي / 1968 / بيروت ، چشمان سگان مرده / 1969 / بيروت
نوشته اي بر گل / 1970
شعرهاي عاشقانه بر دروازه هاي سال هفتم / 1971
زندگي نامه دزد آتش / 1974
كتاب دريا / 1975 يراز/ 1975
صداي سالهاي روشنايي / 1979
و ....../